۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

برای آنها که سرشان را چون کبک زیر برف کرده اند

چند وقت پیش در جایی داشتیم برنامه روی خط صدای آمریکا را می دیدیم چند نفری بودیم، و مشغول تماشا برنامه که یکی از برادران دوستدار ولایت که قبلا هم صدایش را در این برنامه شنیده بودم. و هر چند وقت یکبار هم با اسامی مختلف به این برنامه زنگ می زد و معلوم بود که در چارت سازمانی وظیفه داشت تا بحث برنامه را منحرف کنه یا با سفسطه و بیان هایی همچون، شما برنامه سازان صدای آمریکا دروغ می گویید و یا مگه در آمریکا همچین مسایلی نیست با این برنامه تماس گرفته بود و داشت خارج از موضوع برنامه صحبت می کرد و یکسری اطلاعات اشتباه میداد که مثلا مردم در ایران آزادی کامل دارند.
در این هنگام بعد از حدود دو دقیقه که این سرباز گمنام (پُرنام) شروع به دروغگویی کرد. (مانند دروغگوی اعظم) مجری برنامه تماس را قطع کرد و شخص دیگری را بر روی خط آورد.
یکی از افرادی که در جمع ما بود و حواسش تا قبل از این تلفن به برنامه نبود و با این تلفن شش دانگ حواسش به سمت تلویزیون جلب شده بود، با قطع تماس توسط مجری شاکی شد که چرا قطعش کرده بذاره حرفشو بزنه. برای من جالب این بود که این فرد که از این موضوع شاکی شده بود. گاهی خودش به سران نظام از بالا تا پایین فحش می ده، و همشونو دزد می دونه. اما این فرد نه خودش حاضر به تغییر شرایط موجوده و نه اینکه کسایی رو که خواهان تغییر هستند قبول داره.
در مواقعی هم که بحث میشه میگه همجای دنیا از این دست مشکلات است. آمریکا هم هست ایران هم هست. هر چند که می دونم خودش هم به این حرف خودش اعتقادی نداره و تنها می خواد سرشو تو برف فرو کنه و هر چند وقت یکبار که تنگی نفس میگیره سرشو بالا بیاره و چند تا فحش خواهر مادر بده دوباره سرشو ببره همونجا زیر برف.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر